قابل توجه حضار گرامیاعم از شاگردان بسیار زیبای دکتر عرب مازار (اونی که نمیدااانم را تفسیر کردم نه اون یکی) و شنود گران نظیف برنانهی اینجانب به قرار زیر است :
خونه خاله شایسته
خونه خاله فاطی
خویدک و خانهی دایی حسین
خانه دایی محمد رضا
خونه مرضیه
خونه زکیه
نیر و سخد
آرت باهانیه
پیتزا باهانیه
کت مهدیه
رولت مهدیه
سالن بافت ریحانه
لختی همچین
تور جنوب
تور مشهد
تور شیراز
تور تهران با آگ
دیدن سپیده ( مدیری گفت سپیده رو نزدم . یادش رفت بگه سپیده رِ نزدم )
اندکی خرد و کلان و سنجی و آمار و ریاضی و ایویوز و مقاله و کتاب و برنامه نویسی و خلبانی و خیاطی و جواهر دوزی و مقالات عرب مازار و باقی اساتید ب غیر از موطی ( چون با جدیت گفت سر سال ۱۳ تا بچه بیار اونمبه دانیال، قبلا هفته بود منو بگیر حالا دیگه نمیدونم گرفتش یا نه ) و رانندگی و دو و شنا و سوارکاری و تیراندازی و حفظ کارشناسی و ارشد و چاپ و صحافی و امضا و پول خوابگاه و فرزی و پیتزای خانگی .
بوس دیزاد
پیست اسکی و ...
یگانه هم قرار شد با رامین و دو شهرزاد صحت و سیما جون عزیزمو کیانا جان پارتی کنه منم باشم البته خود یگانه کجاست؟
انتخاب واحد
تسویه حساب
سفارش تخت
تشک و پلوپز و چای شاز و جاروبرقی و بخاری و اتو و گاز و یخچال
آزمونهای تافل و جی آرای و آیلتس و تولدمو و دوباره و دیرینگی و جی مت و ام اس آی و خونه محمد صادق.
آتنا همهی اینا رو تو چیدی ؟؟ یکم زیاد نیست !؟
دیدن فرزانه
دیدن بهار
دانیالِ نگار ملقب به گوله برفی( نگار )
زنگ زدن به دانیال
دانیال گفت عه من پاره شدم انقد سر پایان نامت گفتم اینکارو بکن اون کارو بکن گوش نکردی . بیچاره مدیری و آزمندیانو آتنا وحشی روانی و یک مشت هم کلاسی عوضی تر از هم گروهیهاش ریختن سرش منم سردر گمنمیدونم چیکار کنم. خدا خودش به خیر میگرد نه ببینم چی میشه میگم بهتون .
امروز برج آسمانی دیدم همون زیادی بیهمتای ولنجک که قراره عشقم باشه ...
رفتم توچال ، رفتم سورتمه ، رفتم تله سیژ و کلی ترسیدم بخدا . خیلی حال داد ... توراه پسرا اذیت میکردن تیکه مینداختن میخندوندن خیلی باحال بود برگشتنی هم یه پسره گفت تنهایی عشقه دیگه .. چه صدایی گرمیداشت پسر خوب خدا حفظت کنه و اینکه کیک ردولوت پارکوی نگم براتون و اینکه شیش ماهی میشه با داداشم حرف نزدم بخاطر هیچی و هیچکس و چهارتا چلغوز. کلاسای خرد هم نرفتم چون توانشو نداشتم و ترم بعد هم دوست ندارم دانشگاه ببینم استادا بازم فوضولی میکنن ؟؟؟!
آنقدر عصبانی ام که دانیالو اذیت میکنن اگرحق با دانیال باشه و من اذیتش کرده باشم یا بخاطر سهل انگاری من اذیت شده باشه خیلی ناراحت میشم خدایا خودت کمک کن بهم.
پسرهی پرروی سر نمیاد منو ببینه چجوری دوسمدارعع؟؟ از مدیری اینا که وحشی و روانی عن و اون آزمندیان آدم ربایی میترسه شایدم قضیهی چیز دیگه ست . من این دو تا عوضی رو ماااررههه میکنم اون مرتیکه فیلم ساخته و منو تحت نظر گرفته و برام نقشه کشیده و اون کثافت هم منو دزدیده حتی موقع پرواز نگهبان فرودگاه منو میشناخت لین پدرسگ چه غلطی دارن میکنن من کم کم داره باورم میشه خواب دیدم . دارن دانیالو چیز خورش میکنن ببرنش خارج تا از من دور باشه تا نفهمم دارن ایندفه مامانمو برنامه میکنن کثافتی حروم زاده گمشین تو خونهی تک تکتون بمب میذارم بفهمین یه من ماست چقدر کره میده.